The Comedy of Errors “The Story” Translation

طنزی بر اساس اشتباهات (۲۰۲۴)

مانند دو برادر
بعد از اختلافات اخیر میان حکومت های  ِافسووس و سیراکوز، سفر بین این دو شهر رقیب اکنون غیرقانونی شده است. دوک ِ اِفسووس که بر دادگاه فردی به نام ایگون ریاست می کند، این تاجر سیراکوزی را به جرم نقض ممنوعیت سفر به مرگ محکوم کرده است. ایگون توضیح می دهد که به قصد پیدا کردن پسران دوقلویش که در سانحه ی غرق شدن کشتی در نوزادی از هم جدا شده بودند به اِفسووس آمده است. آنتی پلوس، پسر بازمانده اش در سیراکوز به همراه دورمیو، پسر ملازمی که او هم از دوقلویش در آن سانحه جدا شده بود، بزرگ شده است. هنگامی که آنها هجده ساله شدند، آنتی پلوس و دورمیو به جستجوی برادران گمشده شان رفتند و حالا ایگون به امید گرفتن خبری از پسرانش به اِفسووس آمده است.

دوک که از شنیدن روایت ایگون تحت تأثیر قرار گرفته است، باقی روز را به او فرصت می دهد تا سعی کند ۱۰۰۰ مارک بابت خون بهای خود جمع کند. اگر او نتواند تا غروب آفتاب پول را بیابد، اعدام می شود.

در همین حال، آنتی پو لوس سیراکوزی به اِفسووس می رسد، بی خبر از مخمصه ای که پدرش در آن گرفتار شده است. او خدمتکارش، دورمیوی سیراکوزی را میفرستد تا مقداری پول به مهمان خانه ای که درآن ساکن هستند بپردازد. آنها  نمی دانند که برادران دوقلویشان نیز با همان نام های، آنتی پولوس و دورمیو، از شهروندان برجسته ی آن شهر هستند. وقتی که دورمیوی اِفسووسی  بیرون می آید، آنتی پلوس سیراکوزی را به اشتباه بجای سرورش می گیرد و از او می خواهد تا برای صرف شام با همسرش، آدریانا، به منزل بازگردد. آنتی پلوس از شنیدن صحبت های دورمیو جا می خورد و به زعم اینکه او دورمیوی سیراکوزی است، به دلیل نافرمانی اش مرخصش می کند.

کمی پس از آن، آنتی پو لوس و دورمیوی سیراکوزی دوباره به هم میرسند، اما هر دو به آدریانا و خواهرش لوسیانا بر می خورند که آنها را با آنتیپو لوس و دورمیوی اِفسووسی اشتباه می گیرند. در آخر پس از کمی ابهام، آنتی پلوس می پذیرد که شام را با آدریانا صرف کند و دور میو مامور نگهبانی از دروازه می شود که مراقب باشد هیچکس مزاحم آنها نشود. و این ماجرا هنگامی بغرنج می شود که آنتیپو لوس و دورمیوی سیراکوزی باز می گردند ولی در می یابند که اجازه ورود به خانه های خود را ندارند. آنتی پلوس اِفسووسی در نهایت خشم تصمیم می گیرد به تلافی رفتار گستاخانه همسرش، شام را با خانم دیگری صرف کند و بدتر اینکه، آنتی پلوس سیراکوزی نه تنها توجهی به آدریانا که ظاهرا همسرش است نمی کند، بلکه دلباخته ی خواهر او، لوسیانا شده است!

این رویدادهای مضحک اشتباه هویت، با طنز هایی درباره ی یک زرگر سمج، یک بازداشت بی مورد و حتی یک جن گیری لحظه آخری، همه را از خنده روده بر می کند. آیا در نهایت حقیقت تا پیش از غروب خورشید عیان و به پیامد آن سرنوشت  ایگون معلوم خواهد شد ؟

실수 연발 (2024)

꼭 닮은 형제
최근 발생한 에피서스와 시라큐즈 지도자 사이의 분쟁 이후, 두 경쟁 도시 간 여행은 이제 불법이 되었다. 시라큐즈의 상인 이지언은 이 여행 금지령을 어겨 사형 선고를 받게 되고, 에피서스의 공작이 그에 대한 재판을 주재한다. 이지언은 두 쌍둥이 아들이 유아였을 당시 배에서 조난을 당해 헤어졌고, 이들을 찾아 에피서스에 오게 되었다고 설명한다. 그는 함께 생존한 아들 안티폴러스를 아들의 시종 드로미오와 함께 키웠는데, 드로미오 또한 그 난파선에서 쌍둥이 형제를 잃은 아이였다. 열여덟 살이 되면서 안티폴러스와 드로미오는 잃어버린 형제들을 찾아 집을 떠났고, 이지언은 두 아들의 소식을 듣길 기대하며 에피서스에 왔던 것이다. 이지언의 이야기에 마음이 동한 공작은 그가 남은 하루 동안 벌금으로 낼 천 마르크를 구해볼 수 있도록 허락한다. 돈을 구하지 못하면 이지언은 해가 질 무렵 처형당할 처지에 놓인다.

한편, 아버지가 곤경에 처했다는 사실을 모르는 시라큐즈의 안티폴러스가 에피서스에 도착하고, 하인 시라큐즈의 드로미오에게 자신들이 머무는 여관에 돈을 예치하라며 그를 보낸다. 하지만 그들의 쌍둥이 형제의 이름 또한 안티폴러스와 드로미오이고, 이들이 에피서스의 유명 인사라는 사실을 시라큐즈의 안티폴러스는 모르고 있다. 에피서스의 드로미오가 나타나고, 시라큐즈의 안티폴러스를 자신의 주인으로 착각한 그는 주인님의 아내 아드리아나와의 저녁 식사를 위해 함께 집으로 돌아가자고 그를 재촉한다. 안티폴러스는 드로미오가 하는 말에 혼란스러워하고, 시라큐즈의 드로미오인 줄로 알고 있는 그를 자신의 말에 불복종한 벌로 쫓아버린다.

곧이어 안티폴러스는 시라큐즈의 드로미오와 재회하지만 둘은 아드리아나와 그녀의 동생 루치아나와 마주치게 되고, 그녀들은 그들을 에피서스의 안티폴러스와 드로미오라고 착각한다. 얼마간의 혼선이 있은 후 안티폴러스는 마침내 아드리아나와 저녁을 먹기로 하고, 드로미오는 아무도 그들을 방해하지 못하도록 문을 지키는 임무를 맡게 된다. 이는 에피서스의 안티폴러스와 드로미오가 돌아와 자신들의 집에 자신들이 들어갈 수 없도록 저지당하면서 문제가 된다. 그리고 이런 대우를 받는 것에 분노한 에피서스의 안티폴러스는 대신 다른 여자와 저녁을 먹음으로써 아내의 마음을 괴롭히려고 마음먹는다. 설상가상으로, 시라큐즈의 안티폴러스는 자신의 아내라고 주장하는 아드리아나에게 퇴짜를 놓았을 뿐만 아니라 그녀의 동생 루치아나를 사랑하게 된다!

이러한 신원 오인은 일련의 우스꽝스러운 사건 사고를 초래하는데, 그 소동에는 돈을 떼인 금세공인, 부당한 체포, 그리고 최후에는 퇴마 의식까지 등장한다. 과연 이 하루가 끝나기 전에 모든 진실이 밝혀질 수 있을 것인가? 그리고 이지언은 목숨을 부지할 수 있을 것인가?

La comedia de los enredos (2024)

SIMILITUDES FRATERNALES
Se han declarado ilegales los viajes entre Éfeso y Siracusa, ciudades enfrascadas en una álgida rivalidad debido a las recientes rencillas entre sus gobernantes. El duque de Éfeso preside el juicio de Egeonte, un comerciante de Siracusa sentenciado a muerte por violar la prohibición de viaje. Egeonte explica que llegó a Éfeso con la intención de encontrar a sus hijos gemelos, que fueron separados en un naufragio poco después de su nacimiento. Su hijo sobreviviente, Antífolo, creció en Siracusa con su criado, de nombre Dromio, que también fue separado de su gemelo en el naufragio. Al cumplir los dieciocho años, Antífolo y Dromio se van en búsqueda de su respectivo hermano perdido, mientras que Egeonte viajó a Éfeso con la esperanza de recibir noticias de sus hijos. Tras sentirse conmovido por su relato, el duque concede a Egeonte el resto del día para que haga el intento de recaudar 1,000 marcos que necesita como rescate. Si no logra conseguir el dinero, será ejecutado al atardecer.

Mientras tanto, Antífolo de Siracusa llega a Éfeso sin saber el aprieto en el que se encuentra su padre. Manda a que su criado, Dromio de Siracusa, deposite una cantidad de dinero en la posada en la que se hospedan. Sin saberlo, sus hermanos gemelos (que también se llaman Antífolo y Dromio) son ciudadanos prominentes de la ciudad. Entra a escena Dromio de Éfeso quien, tras confundir a Antífolo de Siracusa con su patrón, lo insta a que vuelva a su hogar para cenar con su esposa Adriana. Las palabras de Dromio generan confusión en Antífolo y, al creer que se trata de Dromio de Siracusa, lo despide por su insubordinación.

Poco tiempo después, Antífolo se reúne con Dromio de Siracusa, pero ambos se encuentran con Adriana y su hermana Luciana, que los confunde con Antífolo y Dromio de Éfeso. Tras una breve confusión, Antífolo acaba accediendo a la invitación de Adriana a cenar, mientras que a Dromio se le asigna el deber de resguardar el portón para que nadie los moleste. La situación se complica cuando regresan Antífolo y Dromio, que se ven impedidos de entrar a su propia casa. Antífolo de Éfeso, furioso con el trato que recibe, decide cenar con otra mujer con el propósito de contrariar a su esposa. Para colmo de los males, Antífolo de Siracusa no sólo recibe el desaire de su supuesta esposa, Adriana, sino que ¡se enamora de Luciana, la hermana de esta!

Este caso de confusión de identidades desencadena una serie de pícaros contratiempos, con reveses que incluyen un orfebre santurrón, un arresto arbitrario e, incluso, un exorcismo desesperado. ¿Todo saldrá a la luz antes de que acabe el día y, junto con él, la vida de Egeonte?